مسئولان ، فریاد کنترلرهای ترافیک هوایی را بشنوند
بنانیوز- جامعه متخصصین مراقبت پرواز ایران، اعلامیه ای تحت عنوان نود نامه ،خطاب به مسئولان صنعت هوایی کشور در رابطه با مشکلات و دستمزد کنترلرهای ترافیک هوایی منتشر کرده است که مطالب شماره اول و دوم آن به شرح زیر است:
برای آنان که تا روی کاغذ نبینند، باور نمیکنند!
در روستایی مرد راننده ای زندگی میکرد که خصلت عجیبی داشت. اگر کسی از او میخواست تا کاری را حین رانندگی انجام دهد، مرد آن کار را انجام نمیداد مگر اینکه سند و مدرکی برای انجام آن کار ببیند.
یک روز مرد در حال رانندگی در مسیری پیچیده و کوهستانی، چشمان خود را بسته بود. یکی از مسافران متوجه شد و گفت: چند متر جلوتر دره ی بزرگی قرار دارد، چشمت را باز کن که ما را به کشتن ندهی.
مرد گفت: آیا نوشته یا سندی هم داری که اگر من چشمم را باز کنم، دره را خواهم دید؟
شخص با تعجب گفت: خوب معلوم است که اگر چشمت را باز کنی، در دره نمی اُفتی. این که دیگر سند و نوشته نمیخواهد.
مرد در حالی که با چشمان بسته به راهش ادامه می داد، گفت: من که تا سندی نبینم! چشمانم را باز نمیکنم.
ماشین چند متری جلوتر رفت و ناگهان صدای مهیبی فضا را پر کرد.
آری، او درون دره ی ... خود سقوط کرد و هم خود مُرد و هم جمعی دیگر را به کشتن داد.
***
حکایت مرد، چشمان بسته، سند و دره، حکایت برخی از مسئولین و تصمیم گیران صنعت هوانوردی کشور، وضعیت امروز کنترلرهای ترافیک هوایی و اتفاقات ناگواری است که هر لحظه ممکن است به خاطر اهمالکاریهای برخی افراد در این صنعت رخ دهد. ما در اینجا برای آنکه مدیران مربوط چشمانشان را باز کنند و درهها را ببینند و صنعت هواپیمایی و ایمنی پروازها را بیش از این به خطر نیندازند، برخی اسناد مرتبط با مقدار حقوق و دستمزد کنترلرها را برای چندمین مرتبه بازگو می کنیم:
بند شماره ی ۵۵ گزارش سازمان بین المللی کار درباره ی حرفه ی کنترل ترافیک هوایی:
ATCOs are unique, and should in principle not be compared with any category of workers other than airline pilots. The professions of pilot and ATCO are justifiably comparable due to similarities in licensing requirements and practices, health hazards such as hypertension and stress, and the risk of losing a job through loss of license.
حرفه ی کنترلرهای ترافیک هوایی، منحصر به فرد است و نباید با هیچ شغلی به جز شغل خلبانهای شرکتهای هواپیمایی مقایسه شود. کنترلرها و خلبانها از جوانب متعددی از جمله الزامات آموزشی و کسب گواهینامه های کاری، آسیبهای جسمی – روانی ناشی از شرایط کاری پُر استرس و مخاطرات پیرامون امنیت شغلی مشابه یکدیگر هستند.
بند شماره ی ۵۸ گزارش سازمان بین المللی کار درباره ی حرفه ی کنترل ترافیک هوایی:
ATCO’s profession is unique, and unique professions require unique remuneration systems, and comparing the ATCO with a civil servant is a wrong comparison.
حرفه ی کنترلرهای ترافیک هوایی خاص و منحصر به فرد است و حرفهی خاص و منحصر به فرد باید نظام پرداخت حقوق و دستمزد خاص و منحصر به فرد داشته باشد. مقایسه کردن کنترلر با یک کارمند اداری، امری است اشتباه.
بند شماره ی ۶۲ گزارش سازمان بین المللی کار درباره ی حرفه ی کنترل ترافیک هوایی:
A highly proficient ATCO is essential to air safety, and mistakes could have fatal consequences.
کنترلر با صلاحیت و کارآیی بالا، از ارکان ضروری ایمنی هوایی است و اشتباهات او میتواند منجر به از دست رفتن جان مردم شود.
***
ایمنی پروازها نیازمند شرایط رفاهی مشترک است نه اصطلاحات مشترک
سال های مدیدی است که به منظور برقراری ایمنی بین پروازها و پیش گیری از برخورد آن ها با یکدیگر، میکروفون را برمی دارم و به پروازها می گویم که از چه مسیری و در چه ارتفاعی پرواز کنند. موقعیت پروازهای متعدد را بر اساس مبدأ و مقصدشان تنظیم می کنم و هماهنگی های لازم را با کنترلرهای کشورهای همسایه انجام می دهم تا هم پروازها به سلامت انجام شود و هم جریان ترافیک هوایی به صورت منظم برقرار باشد. اما یکی دو سالی است که وقتی میکروفون را بر می دارم و با خلبان ها یا کنترلرهای کشورهای همسایه صحبت می کنم، ناخودآگاه تفاوت عمیقی را که در دو طرف میکروفون وجود دارد، حس می کنم. تفاوتی که بین من و آن ها است، من به عنوان یک کنترلر و او هم به عنوان یک کنترلر. تفاوتی که بین من است به عنوان کنترل کننده ی رفت و آمد بیش از ۲۰ پرواز در یک لحظه و خلبان به عنوان سکاندار یک پرواز. این تفاوتِ غیر منصفانه احساسِ بدی به من القا می کند. احساسی که اولین تأثیرش بر انگیزه ی چگونه کار کردن من است.
فاصله ی بسیار زیادی که بین من و همکارانم در طرف دیگر میکروفون قرار دارد، بسیار رنج آور است. فاصله ای که نشأت گرفته از تفاوتی است بین من و او. این تفاوت نه در دانش است و مهارت و نه در مسئولیت و حساسیت. که ما هر دو یک دانش را می آموزیم و بر اساس یک قانون کار می کنیم و مسئولیت و نتیجه ی کار هر دومان یکی خواهد بود. این تفاوت در حقوق و امتیازاتی است که همکار من در طرف دیگر میکروفون از آن بهره مند است و من - علی رغم یکسانیِ کار- از آن ها محروم.
در قوانین هوانوردی جهان و در مصوبات سازمان جهانی هواپیمایی کشوری (ایکائو) و همچنین فدراسیون بین المللی کنترلرهای ترافیک هوایی (ایفاتکا)، به منظور پیش گیری از سوانح هوایی تأکید فراوان شده است بر استفاده از اصطلاحات مشترک بین کنترلرها و خلبان ها. این اشتراک و همسانی آنقدر اهمیت دارد که هر ساله هزینه های بسیاری صرف آموزش آن ها به کنترلرها و خلبان ها می شود و متأسفانه تاکنون نیز استفاده ی غلط از آن ها، موجب بروز سوانح هوایی زیادی در جهان شده است. آنچه در کشور ما از یاد برده شده است، این اصل بدیهی است که آنچه موجب پیش گیری از سانحه ی هوایی و برخورد دو هواپیما با یکدیگر می شود، تنها داشتن اصطلاحات مشترک نیست، بلکه فراهم بودن شرایط مشترک و یکسان به منظور به کارگیری آن اصطلاحات است.
این وضعیت مثل این است که از دو نفر بخواهیم به تنهایی وزنه ای ۲۰۰ کیلوگرمی را از زمین بلند کنند و به یکی از آن ها ماشین بالابر بدهیم و به دیگری هیچ نوع وسیله ای ندهیم و از هر دو نفر هم انتظار یکسان داشته باشیم!
همان سازمان ها و نهادهای بین المللی که بر استفاده ی صحیح از اصطلاحات و زبان مشترک تأکید می کنند، همان ها هم بر وجود شرایط رفاهی- آسایشی یکسان برای کنترلرها و خلبان ها تأکید می کنند و اعلام کرده اند که به دلیل مسئولیت بسیار خطیر کنترلرها و انتطاراتی که جامعه از آن ها دارد، دولت ها باید شرایطی را برایشان فراهم آورند تا آن ها بتوانند به دور از کوچک ترین دغدغه ها به وظیفه ی خود، که همان برقراری ایمنی بین پروازها است، بپردازند.
مردم کشورم در وهله ی اول و مردم تمام دنیا در مرحله ی بعد، از من انتظار دارند که با دقت و صحت کارم را انجام دهم و مراقب باشم که مبادا بی دقتی من، موجب حادثه ای شود غیر قابل جبران. من از تو خواننده ی نودنامه می پرسم که چنین امری چگونه ممکن است وقتی که من هر چه تلاش می کنم از دغدغه های اجتماعی- محیطی فاصله بگیرم باز هم نمی توانم از دغدغه ها و مشکلاتی که موضوعات مالی بر من تحمیل می کند، ذهنم و روانم را آسوده کنم. اگر بیماری فرزندم را از یاد ببرم، خرج دکترش را در گوشه ی ذهنم نگه دارم، اقساطی را که هر روز سررسید آن ها از راه می رسد، چه کنم؟ اقساطی که نه برای خانه خریدن، که برای خانه اجاره کردن، به من تحمیل شده اند!!!
این مجال نه جای درد دل است، که ما درد دل جز به بی نیاز هستی بخش نگوییم. این ها واقعیتی است برای بیدار کردن مسئولین و همه ی مقامات تصمیم گیر در صنعت هوانوردی. این مطالب برای احقاق حقوقی است که سال هاست مدیران مربوط از یاد برده اند و هرگز نخواسته اند به طور مستقیم به آن بپردازند.
به طور حتم آنچه می تواند آسمان ایران را همواره ایمن و آرام نگه دارد، توجه جدی و فوری به متخصصان متعهدی است که شبانه روز و به دور از هر حاشیه ای، به خدمت رسانی برای پروازهای ایران عزیز اشتغال دارند.
از همکاران من در آن طرف میکروفون همان انتظار می رود که از من. او باید با دقت و هوشیاری از برخورد هواپیماها با یکدیگر پیش گیری کند و من هم همین طور. او نه تنها درد مسکن و ماشین ندارد، که حتی از بیشترین و بهترین امتیازها در محیط های اجتماعی- اقتصادی برخوردار است. شأن و جایگاهش معتبرترین جایگاه هاست. اما من نه تنها از حقوق مسلمم محروم هستم، که در زمان استراحتم باید به دنبال کار دومی باشم تا مخارج اولیه ی زندگی ام را تأمین کنم و مهم تر اینکه چگونه در جستجوی کار دوم نباشم وقتی کار اولم جز مسئولیت، استرس و بیماری چیزی برایم نمی آورد؟
حال به نظر شما سازمان های بین المللی در اشتباهند که بر هر دو جنبه ی کار – اصطلاحات مشترک و شرایط رفاهی مشترک- تأکید می کنند یا مسئولین صنعت هوانوردی کشور؟
جامعه متخصصین مراقبت پرواز ایران
نظرات