نطق پیش از دستور نایب رئیس شورای اسلامی شهر مشهد
حمیدرضا موحدیزاده، نایب رئیس شورای اسلامی شهر مشهد، ناطق پیش از دستور هشتاد و پنجمین جلسه علنی شورا بود.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شهرداری مشهد و به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شورای اسلامی شهر مشهد، متن کامل نطق در زیر آمده است:
۴۱ سال پیش در چنین روزهایی سرنوشت مردم ایران عوض شد و مسیر تاریخی ما تغییر کرد. آرمانهایی که آن زمان اکثریت مردم ایران را به صحنه انقلاب آورد، به قدری قوی و پرجاذبه بود که حتی گروههای غیر مذهبی، چپ، ملیگرا و مذهبی در کنار هم بودند. همه گروهها و طیفها در انقلاب شرکت کردند، زیرا آرمانها بلند بود.
شعار محوری استقلال، در برابر وابستگی آن دوران نظام سلطنتی به قدرتهای روزگار بود. مردم دوست داشتند نظامی برقرار شود که مستقل باشد، کسی استقلال را انزوا، تقابل با جهان و ماجراجویی تعریف نمیکرد، اگر این تعریف را داشتند ممکن بود ما آن شعار را همراهی نکنیم. استقلال یعنی سلطه بیگانگان به معنای استعماری و استثماری بر سیستم اداره کشور نباشد. شعار آزادی که جاذبه پیدا کرد در برابر استبدادی بود که نظام ساهنشاهی و پهلوی برای خود اتخاذ کرده بود. خفقان خاصی با تشکیل ساواک ایجاد شده و شرایط دشواری را برای مبارزان به وجود آورده بود، وگرنه آزادیهای فرهنگی و اجتماعی در آن روزگار وجود داشت، اما مردم به دنبال آزادی سیاسی بودند.
جمهوری اسلامی نیز که مطرح شد در برابر نظامی بود که به شکل سلطنتی مملکت را اداره میکرد، در قرن ۲۰، دنیا وارد عصر جمهوریت شده بود، مردم انتخاب میکردند، نظامها وکیل مردم بودند و تا ابد حق ویژهای برای حکومت نداشتند، آن زمان شعار جمهوری آن هم با پسوند اسلامی وجود داشت، امام در نوفللوشاتو فرمودند جمهوری یعنی همان جمهوریای که در فرانسه است، علاوه بر آن ما عدالت و اخلاق را نیز دنبال خواهیم کرد.
اگر امروز نیز بخواهیم این انقلاب به راه خود ادامه دهد، راهی غیر از این نداریم که همان اکثریت قاطع پشت انقلاب و نظام باشند، اگر مردم متفرق شوند، ممکن است تنها جمهوری اسلامی بماند، اما فایده و ثمری ندارد، باید سیستم ما پرثمر باشد و مردم حس کنند در سایه جمهوری اسلامی میتوانند به پیشرفت شهر و کشور برسند و دموکراسی، حق آزادی بیان و حق اعتراض داشته باشند. ما به خاطر این موارد انقلاب و ۴۱ سال از آن دفاع کردیم و در تمام مصایب نیز همراهی کرده و خواهیم کرد، اما این دفاع، دفاع مشروط است. نمیتوانیم مردم را به زور بیاوریم، بلکه باید با دلشان بیایند. حکومت بدنها ممکن است از نظر فیزیکی به وجود آید، اما ماندگار و مطلوب جامعه و انقلاب نیست.
راه دوم این است که تحول فرهنگی را از طریق آموزش و آگاهسازی جامعه به وجود آوریم تا باورهای جامعه و هیجانات، احساسات و عواطف مردم را تصحیح کنیم و خواستههای مردم را معقول و سنجیده نماییم که نه مطالبات بیش از حد وسع باشد و نه رکود و برگشت به عقب به وجود آید. برخی تفسیر میکنند جمهوری اسلامی نبوده، بلکه حکومت اسلامی بوده، اما امام روی جمهوری اسلامی تاکید کردند، اینکه کسی بگوید خط امام را دنبال میکنیم، اما نقشه حکومت اسلامی را بکشد، با تفکر امام مشکل داشته و این خطر است.
کار دیگر که رهبری نیز اشاره کردند، این بود که باید برای دفع خطر و جلوگیری از جنگ، قوی شویم. این منطق خوبی است، اما در ادامه نیز تصریح کردند که منظور تنها قدرت نظامی نیست، بلکه قدرت اقتصادی ما نیز باید قوی شود. قدرت نظامی بازدارنده است، اما پیشبرنده نیست. حکومتی که قدرت نظامی قویتر از ما داشته، به این دلیل که فرهنگ و اقتصاد را دولتی کرده، از هم فروپاشیده، مانند شوروی که حکومتی تکحزبی بوده و یک صدا در جامعهاش وجود داشته که منطقش در دنیا شکست خورده است. ما نیز باید به این موضوع توجه کنیم.
قانون اساسی ما که ممکن است به آن انتقاد وجود داشته باشد، ظرفیتهای زیادی دارد که بلد نیستیم استفاده کنیم یا نمیخواهیم چون منفعت خود را در این میبینیم که آن اصول تعطیل باشد. یکی از موارد قانون اساسی انتخابات است که اداره کشور و شهرها با انتخابات انجام میشود. شهرها را که از طریق شورا اداره میکنند و کسی بدی ندیده است. اینکه لیست امید در این شهر ۲۶۰ هزار رای را به خود اختصاص داده، به شهر تحرک بخشیده و امید از دست رفته جوانان را به صورت نسبی به آنها برگردانده، چیز بدی بوده و کسی ضرر کرده که نقشه تمام شدن و تکرار نشدن آن را بکشد؟
ما از اصلاحات دست بر نمیداریم. ما در دوره احمدینژاد هشت سال خانهنشین شدیم، اما یک قدم از مواضع اصولی خود عقب نکشیدیم. اصلاحطلب باید درون حکومت باشد که اصلاح کند. ما آلترناتیو نیستیم و دنبال تحریم انتخابات که مقدمه دخالت خارجی و براندازی شود نیز نبوده و نیستیم، اما معنایش این نیست که وقتی میخواهیم فرایندهای انتخابات را نقد کنیم که در اجرا مشکلاتی دارد، در نظارت کارهایی انجام میشود و در صلاحیتها رقابت شکل نمیگیرد، افراد پاکدستی را رد کنید.
این هوشمندانه نیست که هر کس از انتخابات سوال کند، در صف دشمن یاری کرده باشد. مشاوران شخصیتها چقدر روی این کلمات کلیدی فکر میکنند؟ ۵۸ میلیون واجد شرایط داریم که اگر ۵۰ درصد شرکت نکنند، یعنی ۲۵ تا ۳۰ میلیون ایرانی در صف دشمن یاری میکنند؟ این درست است؟ حق رای دادن وجود دارد و امیدواریم فضایی شکل بگیرد که همه احساس کنند میتوانند از این حق استفاده و به صحنه بیایند. ما از انتخابات بدمان نمیآید، خودمان با انتخابات به شورا آمدیم و بهره آن را بردیم. لیستها باید بتوانند با هم رقابت کنند، اگر یکی با خودش مسابقه دهد معلوم است که برنده میشود.
نظرات