نوآوري؛ کليد گذار از "روزهاي دشوار"*
اگر چه بعضا استفاده از عبارت شرايط حساس کنوني به لحاظ استفاده بيش از حد آن در دورههاي مختلف به سخره گرفته مي شود، ولي با معيارهاي مختلف مي توان وضعيت فعلي کشور را واقعا شرايط حساس و دشواري قلمداد کرد. تحريمها و محدوديتهاي سياسي بينالمللي، کاهش قيمت نفت، کاهش منابع و افزايش مصارف دولت، ضعف در طراحي و استقرار نظام حکمراني مناسب، و مشکلات ناشي از کاهش بياعتمادي اجتماعي فشارهاي چندگانهاي را بر دولت و مردم وارد کرده است. شيوع ويروس کرونا در هفتههاي اخير نيز ضمن اينکه بار جديد هزينههاي مادي و غير مادي را بر دولت اضافه کرده است به مشکلات مرتبط با رکود اقتصادي دامن زده است. شايد اگر مجموعه تجربيات سخت بعد از انقلاب يک نوع آبديدگي براي کشور ايجاد نکرده بود هيچ دولتي قادر به تحمل اين بار سنگين نبود.
هرگاه سخن از راهحلها و چگونگي برون رفت از مشکلات گفته مي شود، معمولا پاسخها از جامعيت کافي به نحويکه بتوان واقعا در مقام تصميمگيري آنها را اجرا کرد برخوردار نيست. به نمونه اي از اين موارد و چالشهاي مرتبط با آن توجه کنيد:
هرگاه سخن از راهحلها و چگونگي برون رفت از مشکلات گفته مي شود، معمولا پاسخها از جامعيت کافي به نحويکه بتوان واقعا در مقام تصميمگيري آنها را اجرا کرد برخوردار نيست. به نمونه اي از اين موارد و چالشهاي مرتبط با آن توجه کنيد:
- در حاليکه وضعيت بهرهوري و از جمله بهره وري آب و انرژي در کشور بسيار نگران کننده است، هر گونه حرکت اصلاحي براي کاهش مصرف با دغدغه تبعات اجتماعي و نارضايتي عمومي مواجه مي شود
- در حاليکه بدنه دولت سنگين و غيرچابک است، تلاشهاي مختلف براي کارآمد کردن آن با ملاحظات مختلف انساني، اجتماعي، سياسي، ... عقيم مي ماند و متاسفانه بعضا در گذشته تشديد نيز شده است
- در حاليکه براي خروج اقتصاد از رکود نياز به سرمايه گذاري و هزينه کرد بيشتر دولت وجود دارد، کاهش منابع منابع مالي ابتکار عمل را محدود مي کند
- در حاليکه رونق توليد به افزايش سرمايه گذاري داخلي و خارجي نياز دارد ضعف بنيه بخش خصوصي و محدوديتهاي سرمايه گذاري بين المللي عملا تحقق اين هدف را با مشکل روبرو مي کند
- در حاليکه ايجاد شفافيت به خودي خود ميتواند جلوي بعضي اشکالات و سوء مديريتها را بگيرد، بعضا نگراني از سوء استفاده از آن و بعضا تضاد منافع فردي، سازماني و سياسي مانع از اجراي آن ميشود.
ماهيت واحد چالشهاي فوق اينست که در تصميمگيريها اهداف متضادي مد نظر است که معمولا تامين همزمان آنها دشوار و بعضا غير ممکن به نظر مي رسد. بدين علت است که راهحلهاي ساده انگارانهاي که همواره به دادن پول بيشتر، بودجه بيشتر، نيروي انساني بيشتر، امکانات بيشتر، ... ختم مي شود را بايد با ترديد جدي نگاه کرد.
اما مفهومي که امروزه بعنوان رمز و کليد حل مسائل چندگانه مورد توجه قرار گرفته است "نوآوري" است. نوآوري از اين جهت اهميت مي يابد که بر خلاف حرکتهاي اصلاحي تدريجي و معمول که بهبودهاي جزئي در سيستمها ايجاد ميکند به بهبودهاي قابل توجه و تحول آفرين منجر مي شود، افقهاي جديد ميگشايد، و مهمتر از همه مي تواند اهداف متضاد را همزمان تامين نمايد. بعنوان مثال، ابداع و بکارگيري يک وسيله کاهنده مصرف ضمن اينکه مطلوبيت مصرف کننده را کاهش نمي دهد از هزينههاي آن مي کاهد و بار شبکه تامين و توليد را نيز سبک مي کند. يا بکارگيري دولت الکترونيک زمان انجام خدمات را کاهش مي دهد، از هزينه ها مي کاهد، رضايت جامعه را بهبود ميدهد، شفافيت را افزايش مي دهد، و زمينه هاي بروز فساد را مسدود ميکند. نکته مهم در فرايند نوآوري اينست که اگر چه ميتواند از ابتکارات و تجريبات جهاني بهرهمند شود ولي بهواسطه اينکه بايد منجر به ارزش افزوده اقتصادي، اجتماعي، ... و کسب نتيجه ملموس شود نميتواند از واقعيتهاي موجود در هر سيستم غفلت کند و بنابراين بايد بومي طراحي و پيادهسازي شود.
در حاليکه معمولا نوآوري در حوزههاي فناوري و صنعتي بيشتر به چشم ميآيد و لمس ميشود، نوآوري در حوزههاي علوم اجتماعي، اقتصاد، و مديريت کمتر مورد توجه قرار مي گيرد. به نمونههايي از اين موارد توجه کنيد:
اما مفهومي که امروزه بعنوان رمز و کليد حل مسائل چندگانه مورد توجه قرار گرفته است "نوآوري" است. نوآوري از اين جهت اهميت مي يابد که بر خلاف حرکتهاي اصلاحي تدريجي و معمول که بهبودهاي جزئي در سيستمها ايجاد ميکند به بهبودهاي قابل توجه و تحول آفرين منجر مي شود، افقهاي جديد ميگشايد، و مهمتر از همه مي تواند اهداف متضاد را همزمان تامين نمايد. بعنوان مثال، ابداع و بکارگيري يک وسيله کاهنده مصرف ضمن اينکه مطلوبيت مصرف کننده را کاهش نمي دهد از هزينههاي آن مي کاهد و بار شبکه تامين و توليد را نيز سبک مي کند. يا بکارگيري دولت الکترونيک زمان انجام خدمات را کاهش مي دهد، از هزينه ها مي کاهد، رضايت جامعه را بهبود ميدهد، شفافيت را افزايش مي دهد، و زمينه هاي بروز فساد را مسدود ميکند. نکته مهم در فرايند نوآوري اينست که اگر چه ميتواند از ابتکارات و تجريبات جهاني بهرهمند شود ولي بهواسطه اينکه بايد منجر به ارزش افزوده اقتصادي، اجتماعي، ... و کسب نتيجه ملموس شود نميتواند از واقعيتهاي موجود در هر سيستم غفلت کند و بنابراين بايد بومي طراحي و پيادهسازي شود.
در حاليکه معمولا نوآوري در حوزههاي فناوري و صنعتي بيشتر به چشم ميآيد و لمس ميشود، نوآوري در حوزههاي علوم اجتماعي، اقتصاد، و مديريت کمتر مورد توجه قرار مي گيرد. به نمونههايي از اين موارد توجه کنيد:
- نوآوري در بودجه ريزي و تخصيص منابع دولت به نحوي که به ارزش افزوده بيشتر منجر شود
- نوآوري در اصلاح رفتار اجتماعي به نحوي که به قانونمداري و نظم بيشتر منجر شود
- نوآوري در مديريت منابع انساني به نحوي که با رعايت منافع افراد به بهرهوري بيشتر منجر شود
- نوآوري در طراحي نظامات سياسي به نحوي که به اعتماد بيشتر مردم به نظام منجر شود
خوشبختانه کشور با داشتن نيروي انساني تحصيلکرده، فعال، خوشفکر و پويا ظرفيت بسيار خوبي را براي حرکت نوآوري فراهم کرده است. علاوه بر قابليتهاي نوآوري در داخل سازمانهاي دولتي و غير دولتي، وجود بالفعل و بالقوه شرکتهاي مختلف نوآفرين، فناور، و دانشبنيان سرمايه گرانقدري است که ميتواند در جهت رفع بسياري از مشکلات بهکار گرفته شود. شايد مهمترين وظيفه دولت صرفا برقراري زمينه بهکارگيري اين ظرفيتها در جهت برطرف کردن نيازها و حل مسائل است؛ وظيفهاي که عمدتا نيازمند صرف هزينه يا سرمايهگذاري قابلتوجهي در مقايسه با ساير هزينه ها نيست.
لینک اصل خبر در سایت وزارت نیرو
نظرات