مشارکت همگانی، بهترین ابزار برای برون رفت از بحران آب
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت نیرو (پاون)، بحران آب طی سالهای اخیر که در پی تغییرات اقلیمی، اثرات منفی بیشتری را بجای گذاشته چاره جوییهایی عاجل و تاثیر گذار را میطلبد که بیشک تنها با گرامیداشت یک روز خاص یا یک مقطع از قبل تعیین شده نتیجهای در خور بهبار نخواهد آورد.
درعین حال مخاطرات محتمل برای امنیت آب شرب، کشاورزی، صنعتی و غذایی و درک واقعیتهای جاری درباره منابع آبی و مدیریت این بخشها نیز دغدغهمندان حوزه آب را وامیدارد که هیچ تاخیر و تعللی برای برون رفت از مشکلات پیش رو را نپذیرند.
روز ملی آب پاسخ مناسبی به این دغدغههاست اما لزوما نقش کارکردی همیشگی و برای همه زمانها را نمیتوان برای آن مترتب شد.
مدیریت پایدار وهمیشگی منابع آبی که در عین حال ضامن رفع مسایل و مشکلات در این زمینه باشد نیاز به تعقل و خرد جمعی دارد. آب مسئله امروز کشور ماست و طبعا یک مدیر یا یک سازمان و نهاد، به تنهایی قادر نخواهد بود تا آن را محقق سازد. با این همه روز ملی آب میتواند بستری باشد برای دست به دست دادن همه این عوامل تا هدف اصلی که همانا برقراری امنیت آبی سرزمینمان است محقق شود.
مدیریت آب شرب، کشاورزی و نیازهای آبی صنایع غذایی، هماکنون در دنیا به مفهومی بسیار جدی در دستور کار متولیان و سیاستگزاران بدل شده و این درحالی است که نه فقط در اقلیمهای کم آب، بلکه مناطق و سرزمینهای پرآب دنیا نیز چنین رویکردی را از مدتها پیش جدی گرفتهاند و در راستای تحقق تمام و کمال آن میکوشند.
در کشور ما دو موضوع کمبود آب و عدم رعایت الگوهای مصرف، شانه به شانه یکدیگر قد علم میکنند و مقولاتی جدا از هم نیستند. فاصله گرفتن از این دو مشکل و نتیجه مثبت گرفتن از هرکدام دو سرفصل، به دیگری نیز مربوط میشود. پس نمیتوان اصلاح الگوی مصرف آب را از موجودی ذخایر آبی جدا دانست.
برخی از صاحبنظران این حوزه معتقدند دلایل اصلی بحران آب در ایران تنوع آب و هوایی زیاد، توزیع نامناسب آب و اولویت دادن به توسعه اقتصادی است.
بنابراین عدم برنامهریزی مناسب، مدیریت ضعیف، توسعه یافتگی ناهمگون، اعمال سیاستهای پرخطا در مورد تخصیص آب و همچنین قیمتگذاری نامناسب، فقدان توانایی کشاورزان در بهینهسازی آبیاری، مصرف مسرفانه صنایع و بسیاری از علتهای دیگر دست به دست هم میدهند و گره بحران آب را کورتر میکنند.
صورت مسئله کاملا مشخص است؛ ایران با مشکلات جدی آب در مقیاس محلی و ملی روبرو است. در این راستا میتوان افزایش نامتوازن تقاضا و عدم پاسخدهی به این نیاز در کنار کاهش منابع آبی را عواملی دانست برای پیچیدهتر شدن این بحران و طبعا برای خروج از چنین معضلی میبایست طی یک همت ملی، از همه ظرفیتها استفاده کرد تا در سال های آینده با فاجعه بی آبی روبرو نشویم.
بهطور مثال، یکی از این سرفصلها نادیده گرفتن الگوی صحیح مصرف در بخش خانگی است. در شرایطی که طی سالهای گذشته برنامهریزی مدونی برای این موضوع طراحی نشده، یا به هر دلیلی سیاستهای مدیریت آب موفق نبوده، نمیتوان از مردم متوقع بود که در مصرف آب، صرفه جوییهای لازم را به عمل بیاورند. بر این اساس تصمیمسازیهای عمدتا نامشخص و نبود زیر ساختهای تامین آب در بخش خانگی، تابعات منفی خود را ببار میآورد، همانطور که تاکنون نیز ببار آورده است. همچنین مصرف فزاینده بخش خانگی به موازات رشد تقاضای غیر موجه صنایع و کشاورزی، ما را به انواع مشکلات پیش رو نزدیکتر میکند.
این طیف وسیع در حالی زنگ خطر بیآبی را به صدا در میاورند که از آزمون و خطاهای پیشین خود در هر دو حوزه مدیریت و مصرف، درس آموخته مطلوبی حاصل نشده است.
به عبارت دیگر تجربیات به دست آمده در راستای بهینهسازی مصرف آب، آنطور که باید به کار گرفته نشده است. هماکنون به طور تقریبی، سهم مصرف آب در بخش کشاورزی نزدیک به ۹۰ درصد، شرب ۸ درصد و صنعت و معدن ۲ درصد است، در حالیکه در مناطق توسعه یافته دنیا، این سهم ها به ترتیب ۳۰ ، ۱۱ و ۵۹ درصد است.
طبق آمارهای منتشر شده وضعیت بارشها نیز در کشور ما ناهمگون است، به نحوی که یک درصد از مساحت ایران بارشی بیش از ۱۰۰۰ میلیمتر دارد و میزان بارندگی در مناطقی همچون حوضه آبریز شرق کشور در حدود ۱۴۸ میلیمتر است. بهطور کلی آب در سه بخش کشاورزی، شرب و صنعت مصرف میشود.
گفته میشود از میان 17 کشوری که از لحاظ بحران آبی رتبههای نخست جهان را در اختیار دارند، 12 کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا واقع شدهاند که تمام کشورهای خلیج فارس را در بر میگیرد.
از سویی دیگر باید بپذیریم که ایران و کشورهای عربی همسایه برای مقابله با این چالش میبایست از تمام تجربیات یکدیگر استفاده کنند تا در زمینه بهبود امنیت آب و کاهش آسیب به اکولوژی خلیج فارس توفیقی خاص حاصل کنند. یعنی رفع مشکل آب در سرزمین ایران محدود به برنامهریزی و مدیریت داخل مرزی نمیشود.
یکی از راهحلهای برون رفت از چنین شرایطی، شیرینسازی آب خلیج فارس است تا استانها و شهرهایی که تنش آبی بالایی دارند، با این رویکرد، دستکم در بخش کشاورزی وصنعت، از نا امنی آبی در امان بمانند.
در عین حال حداقل با این رفتار و سیاست کلی، استفاده از آب شیرین به حفظ منابع آب زیرزمینی ارزشمند کمک میکند و میتواند برای مصارف جوامع روستایی محلی ذخیره شود و از مهاجرت بیشتر جمعیت روستایی به شهرها پیشگیری کند.
یکی از مشکلات تاسف باری که بدلیل تنش آبی بوجود آمده، مناقشاتی است که در جوامع روستایی و جمعیتهای بومی رویارویی با نهادهای مجری قانون را رقم میزند و کام افراد را تلخ تر از پیش میکند. این چالش در حالی رخ میدهد که متوجه میشویم اختلافاتی از این دست تنها به دلیل گرایشات سیاسی بین جناحها بوجود آمده است.
پس طبیعی است گمان بریم رویدادهایی همچون روز ملی آب می تواند یک همصدایی و اجماع مطلوب کرده و فرد به فرد از آحاد جامعه را به سوی رفع بحران رهنمون کند و این اشتیاق را بوجود بیاورد که همصدا شدن افراد و گروها و نهادهای سیاستگزار را اهرمی بسیار قوی تلقی کنیم.
برای حل مشکلات حوزه آب باید به اصل مشارکت اجتماعی توجه شود؛ این مقوله پایه و موتور محرکه تشکیلدهنده سرمایههای اجتماعی است.
پیش از این بارها گفته شده بود که توانایی ایران برای مقابله با بحران آب، با چالشهای سیاست خارجی این کشور نیز در ارتباط است. در شرایطی که شاهدیم بحران آب در ایران، تنها به دلیل خشکسالیهای مداوم چند سال اخیر نیست و مسائلی مانند تحریم شدن ایران از سوی قدرتهای سلطهطلب خارجی نیز آن را برجستهتر کرده، درخواهیم یافت که ما باید در حوزه ارتباطات سیاسی نیز تحولاتی مطلوب را عملیاتی سازیم.
بیتردید اعمال تحریمهای شدید از سوی آمریکا، آنهم همزمان با ضعفهای مدیریتی داخلی، به آتش بحران آب دامن میزنند و در نهایت گرهی به گرههای دیگر اقتصادی ما اضافه میکنند.
حل مسائل فعلی آب بدون نگاه چند بعدی و بدون ایجاد هماهنگی کلی و مداخله عناصر و ارگانهای ذینفع غیرممکن میشود و درست در چنین شرایطی به این موضوع پی میبریم که روز ملی آب میتواند محملی همیشگی برای خروج از بحران آبی شود. در حقیقت باید به شکلی جدی در نظر آورد که همه روزهای سال می بایست روز ملی آب باشد.
با آموزش و فرهنگسازی، مصرف آب و سبک زندگی را میتوان تغییر داد. لازمه این تغییر، آموزش و فرهنگسازی است که از فرد شروع شده و به زنجیره تامین نهادهای متولی ختم میشود. این سیاست در بخشهایی از کشورهایی مانند استرالیا، هند و قسمتی از بخش جنوب غربی آمریکا اعمال شده و نتایج مطلوبی نیز بهبار آورده و بر همین اساس چنین رویکردی به دیگر نقاط جهان نیز سرایت کرده و باعث شده تنش آبی به شکل بسیار مطلوبی مهار شود. استفاده از تجربیات این سیاست میتواند با شرایط محلی و بومی و اقلیمی کشور ما منطبق شده و حل مشکل را تسریع بخشد.
خوشبختانه در این مقطع زمانی موضوع عبور از بحران آب در دستور کار نهادهای متولی آب قرار گرفته است. پیشنهاد اخیر «علیاکبر محرابیان» وزیر نیرو در خصوص تشکیل اتاق فکر بین وزارتخانههای نیرو و علوم، تحقیقات و فناوری با هدف ارتباط مستمر صنعت و دانشگاه، شاهد مثالی بر این مدعاست.
اینکه نگاه وزارت نیرو در رفع بحران آب متمرکزتر شده، میتواند پیامدهای بسیار مطلوبی را به ارمغان بیاورد. خاصه آن که مشارکت کلی و همه جانبه اجتماعی در کنار این بینش قرار گیرد و همه خود را نسبت به رفع بحران آب مسئول بدانند و یکبار برای همیشه، تفارق و یا عملکردهای جزیرهای و جداگانه را کنار بگذارند و بدانند که هر روزی میتواند روز ملی آب باشد. البته نا گفته نماند که روز ۱۳ اسفند هنوز بهعنوان روز ملی آب مصوب شورای فرهنگ عمومی نیست.
لینک اصل خبر در سایت وزارت نیرودرعین حال مخاطرات محتمل برای امنیت آب شرب، کشاورزی، صنعتی و غذایی و درک واقعیتهای جاری درباره منابع آبی و مدیریت این بخشها نیز دغدغهمندان حوزه آب را وامیدارد که هیچ تاخیر و تعللی برای برون رفت از مشکلات پیش رو را نپذیرند.
روز ملی آب پاسخ مناسبی به این دغدغههاست اما لزوما نقش کارکردی همیشگی و برای همه زمانها را نمیتوان برای آن مترتب شد.
مدیریت پایدار وهمیشگی منابع آبی که در عین حال ضامن رفع مسایل و مشکلات در این زمینه باشد نیاز به تعقل و خرد جمعی دارد. آب مسئله امروز کشور ماست و طبعا یک مدیر یا یک سازمان و نهاد، به تنهایی قادر نخواهد بود تا آن را محقق سازد. با این همه روز ملی آب میتواند بستری باشد برای دست به دست دادن همه این عوامل تا هدف اصلی که همانا برقراری امنیت آبی سرزمینمان است محقق شود.
مدیریت آب شرب، کشاورزی و نیازهای آبی صنایع غذایی، هماکنون در دنیا به مفهومی بسیار جدی در دستور کار متولیان و سیاستگزاران بدل شده و این درحالی است که نه فقط در اقلیمهای کم آب، بلکه مناطق و سرزمینهای پرآب دنیا نیز چنین رویکردی را از مدتها پیش جدی گرفتهاند و در راستای تحقق تمام و کمال آن میکوشند.
در کشور ما دو موضوع کمبود آب و عدم رعایت الگوهای مصرف، شانه به شانه یکدیگر قد علم میکنند و مقولاتی جدا از هم نیستند. فاصله گرفتن از این دو مشکل و نتیجه مثبت گرفتن از هرکدام دو سرفصل، به دیگری نیز مربوط میشود. پس نمیتوان اصلاح الگوی مصرف آب را از موجودی ذخایر آبی جدا دانست.
برخی از صاحبنظران این حوزه معتقدند دلایل اصلی بحران آب در ایران تنوع آب و هوایی زیاد، توزیع نامناسب آب و اولویت دادن به توسعه اقتصادی است.
بنابراین عدم برنامهریزی مناسب، مدیریت ضعیف، توسعه یافتگی ناهمگون، اعمال سیاستهای پرخطا در مورد تخصیص آب و همچنین قیمتگذاری نامناسب، فقدان توانایی کشاورزان در بهینهسازی آبیاری، مصرف مسرفانه صنایع و بسیاری از علتهای دیگر دست به دست هم میدهند و گره بحران آب را کورتر میکنند.
صورت مسئله کاملا مشخص است؛ ایران با مشکلات جدی آب در مقیاس محلی و ملی روبرو است. در این راستا میتوان افزایش نامتوازن تقاضا و عدم پاسخدهی به این نیاز در کنار کاهش منابع آبی را عواملی دانست برای پیچیدهتر شدن این بحران و طبعا برای خروج از چنین معضلی میبایست طی یک همت ملی، از همه ظرفیتها استفاده کرد تا در سال های آینده با فاجعه بی آبی روبرو نشویم.
بهطور مثال، یکی از این سرفصلها نادیده گرفتن الگوی صحیح مصرف در بخش خانگی است. در شرایطی که طی سالهای گذشته برنامهریزی مدونی برای این موضوع طراحی نشده، یا به هر دلیلی سیاستهای مدیریت آب موفق نبوده، نمیتوان از مردم متوقع بود که در مصرف آب، صرفه جوییهای لازم را به عمل بیاورند. بر این اساس تصمیمسازیهای عمدتا نامشخص و نبود زیر ساختهای تامین آب در بخش خانگی، تابعات منفی خود را ببار میآورد، همانطور که تاکنون نیز ببار آورده است. همچنین مصرف فزاینده بخش خانگی به موازات رشد تقاضای غیر موجه صنایع و کشاورزی، ما را به انواع مشکلات پیش رو نزدیکتر میکند.
این طیف وسیع در حالی زنگ خطر بیآبی را به صدا در میاورند که از آزمون و خطاهای پیشین خود در هر دو حوزه مدیریت و مصرف، درس آموخته مطلوبی حاصل نشده است.
به عبارت دیگر تجربیات به دست آمده در راستای بهینهسازی مصرف آب، آنطور که باید به کار گرفته نشده است. هماکنون به طور تقریبی، سهم مصرف آب در بخش کشاورزی نزدیک به ۹۰ درصد، شرب ۸ درصد و صنعت و معدن ۲ درصد است، در حالیکه در مناطق توسعه یافته دنیا، این سهم ها به ترتیب ۳۰ ، ۱۱ و ۵۹ درصد است.
طبق آمارهای منتشر شده وضعیت بارشها نیز در کشور ما ناهمگون است، به نحوی که یک درصد از مساحت ایران بارشی بیش از ۱۰۰۰ میلیمتر دارد و میزان بارندگی در مناطقی همچون حوضه آبریز شرق کشور در حدود ۱۴۸ میلیمتر است. بهطور کلی آب در سه بخش کشاورزی، شرب و صنعت مصرف میشود.
گفته میشود از میان 17 کشوری که از لحاظ بحران آبی رتبههای نخست جهان را در اختیار دارند، 12 کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا واقع شدهاند که تمام کشورهای خلیج فارس را در بر میگیرد.
از سویی دیگر باید بپذیریم که ایران و کشورهای عربی همسایه برای مقابله با این چالش میبایست از تمام تجربیات یکدیگر استفاده کنند تا در زمینه بهبود امنیت آب و کاهش آسیب به اکولوژی خلیج فارس توفیقی خاص حاصل کنند. یعنی رفع مشکل آب در سرزمین ایران محدود به برنامهریزی و مدیریت داخل مرزی نمیشود.
یکی از راهحلهای برون رفت از چنین شرایطی، شیرینسازی آب خلیج فارس است تا استانها و شهرهایی که تنش آبی بالایی دارند، با این رویکرد، دستکم در بخش کشاورزی وصنعت، از نا امنی آبی در امان بمانند.
در عین حال حداقل با این رفتار و سیاست کلی، استفاده از آب شیرین به حفظ منابع آب زیرزمینی ارزشمند کمک میکند و میتواند برای مصارف جوامع روستایی محلی ذخیره شود و از مهاجرت بیشتر جمعیت روستایی به شهرها پیشگیری کند.
یکی از مشکلات تاسف باری که بدلیل تنش آبی بوجود آمده، مناقشاتی است که در جوامع روستایی و جمعیتهای بومی رویارویی با نهادهای مجری قانون را رقم میزند و کام افراد را تلخ تر از پیش میکند. این چالش در حالی رخ میدهد که متوجه میشویم اختلافاتی از این دست تنها به دلیل گرایشات سیاسی بین جناحها بوجود آمده است.
پس طبیعی است گمان بریم رویدادهایی همچون روز ملی آب می تواند یک همصدایی و اجماع مطلوب کرده و فرد به فرد از آحاد جامعه را به سوی رفع بحران رهنمون کند و این اشتیاق را بوجود بیاورد که همصدا شدن افراد و گروها و نهادهای سیاستگزار را اهرمی بسیار قوی تلقی کنیم.
برای حل مشکلات حوزه آب باید به اصل مشارکت اجتماعی توجه شود؛ این مقوله پایه و موتور محرکه تشکیلدهنده سرمایههای اجتماعی است.
پیش از این بارها گفته شده بود که توانایی ایران برای مقابله با بحران آب، با چالشهای سیاست خارجی این کشور نیز در ارتباط است. در شرایطی که شاهدیم بحران آب در ایران، تنها به دلیل خشکسالیهای مداوم چند سال اخیر نیست و مسائلی مانند تحریم شدن ایران از سوی قدرتهای سلطهطلب خارجی نیز آن را برجستهتر کرده، درخواهیم یافت که ما باید در حوزه ارتباطات سیاسی نیز تحولاتی مطلوب را عملیاتی سازیم.
بیتردید اعمال تحریمهای شدید از سوی آمریکا، آنهم همزمان با ضعفهای مدیریتی داخلی، به آتش بحران آب دامن میزنند و در نهایت گرهی به گرههای دیگر اقتصادی ما اضافه میکنند.
حل مسائل فعلی آب بدون نگاه چند بعدی و بدون ایجاد هماهنگی کلی و مداخله عناصر و ارگانهای ذینفع غیرممکن میشود و درست در چنین شرایطی به این موضوع پی میبریم که روز ملی آب میتواند محملی همیشگی برای خروج از بحران آبی شود. در حقیقت باید به شکلی جدی در نظر آورد که همه روزهای سال می بایست روز ملی آب باشد.
با آموزش و فرهنگسازی، مصرف آب و سبک زندگی را میتوان تغییر داد. لازمه این تغییر، آموزش و فرهنگسازی است که از فرد شروع شده و به زنجیره تامین نهادهای متولی ختم میشود. این سیاست در بخشهایی از کشورهایی مانند استرالیا، هند و قسمتی از بخش جنوب غربی آمریکا اعمال شده و نتایج مطلوبی نیز بهبار آورده و بر همین اساس چنین رویکردی به دیگر نقاط جهان نیز سرایت کرده و باعث شده تنش آبی به شکل بسیار مطلوبی مهار شود. استفاده از تجربیات این سیاست میتواند با شرایط محلی و بومی و اقلیمی کشور ما منطبق شده و حل مشکل را تسریع بخشد.
خوشبختانه در این مقطع زمانی موضوع عبور از بحران آب در دستور کار نهادهای متولی آب قرار گرفته است. پیشنهاد اخیر «علیاکبر محرابیان» وزیر نیرو در خصوص تشکیل اتاق فکر بین وزارتخانههای نیرو و علوم، تحقیقات و فناوری با هدف ارتباط مستمر صنعت و دانشگاه، شاهد مثالی بر این مدعاست.
اینکه نگاه وزارت نیرو در رفع بحران آب متمرکزتر شده، میتواند پیامدهای بسیار مطلوبی را به ارمغان بیاورد. خاصه آن که مشارکت کلی و همه جانبه اجتماعی در کنار این بینش قرار گیرد و همه خود را نسبت به رفع بحران آب مسئول بدانند و یکبار برای همیشه، تفارق و یا عملکردهای جزیرهای و جداگانه را کنار بگذارند و بدانند که هر روزی میتواند روز ملی آب باشد. البته نا گفته نماند که روز ۱۳ اسفند هنوز بهعنوان روز ملی آب مصوب شورای فرهنگ عمومی نیست.
نظرات