شهریار تبریز/رضا عالشزاده: کارکرد احساسی یا توانایی یک بنا برای القاء حس مثبت در ساکنان، رهگذران و بازدیدکنندگان امری ضروری است. در واقع معماری موفق میتواند به طور مثبت بر روی کیفیت زندگی و رفاه ساکنان و شهروندان تاثیر گذاشته، انسجام اجتماعی را ارتقا داده و به احساس هویت کمک کند.
هر چند ارائه یک تعریف شخصیتی خاص برای یک ساختمان یا پروژه توسعه شهری ممکن است دشوار باشد، اما وقتی یک بنا نتواند افراد را درگیر کند، اثرات منفی آن در سطوح مختلف قابل احساس خواهد بود. مطالعات متعددی انجام شده است که ادعا میکند ساختمانها میتوانند هم از نظر فیزیکی و هم عاطفی مضر باشند، سطوح استرس را افزایش دهند و مشکلات سلامت روانی، جرم و جنایت و رفتارهای ضد اجتماعی را افزایش دهند. از دیدگاه اجتماعی، زمانی که ساختمانی نتواند به کاربران خود از منظر احساسی متصل شود، تصمیم برای تخریب و جایگزینی آن آسانتر می شود و منجر به افزایش انتشار گازهای گلخانهای میشود.
برای برانگیختن واکنش عاطفی و سوق دادن افراد به ارتباط مثبت با محیط ساخته شده اطراف، می توان از چندین استراتژی استفاده کردکه به چند مورد از آنها اشاره می شود.
استفاده متفاوت از بناهای قدیمی
معماری هرگز بدون پیشزمینه نیست که این پیش زمینه میتواند شامل هنجارهای فرهنگی-اجتماعی، آداب و رسوم، چشمانداز طبیعی و شرایط خاص یا ویژگی منطقهای باشد. انطباق طرح با این شرایط و برجستهسازی تاریخ و خاطرات مرتبط با آن مکان، پتانسیل ایجاد یک ترکیب معماری متقاعد کننده را دارد. با حفظ عناصر موجود در محل و ادغام آنها در طراحی جدید، معماری لایهلایهای ایجاد شده و حس تداوم و هویت فرهنگی را تقویت میکند. استفاده مجدد تطبیقی از ساختمانهای موجود نیز انتخاب پایدارتری است، زیرا باعث کاهش ضایعات ساختمانی، استفاده از مصالح جدید و مصرف انرژی اضافی میشود.
به عنوان مثال، زمانی که یکی از سیلوهای قدیمی کیپتاون در آفریقای جنوبی در خطر تخریب قرار گرفت، استودیو هیترویک پیشنهاد کرد که ساختار موجود را به اولین موسسه بزرگ آفریقا به نام موزه هنر معاصر آفریقا تبدیل کند. این سیلوها در سال ۱۹۲۱ ساخته شدند و برای بخش اعظم یک قرن، قلب صنعتی منطقه و از بلندترین ساختمانهای آفریقا بودند. ساختار اولیه شامل ۵۶ سیلو ذخیرهسازی و یک ساختمان آسانسور مجاور بود. معماران وظیفه داشتند ساختمانی را طراحی کنند که با حفظ نمای بیرونی این بنای مهم تاریخی در داخل آن ایدههای معماری خود را پیدا کنند. از آنجایی که سیلوها در اصل برای ذخیره ذرت از سراسر آفریقای جنوبی ساخته شده بودند، طراحی فضای داخلی ساختمان واقعاً شگفتانگیز و به شکل یک دانه ذرت بزرگ تراشیده شده انجام پذیرفت. نتیجه کار مجموعهای از خطوط بتنی منحنی است که نور از طریق سازههای سیلو استوانهای به داخل می تابد و به بازدیدکنندگان دید مقطعی از عملکرد داخلی سازه صنعتی قدیمی میدهد.
انطباق با مواد و تکنیکهای محلی
تکنیکهای ساختمانی محلی اغلب ریشه در نسلهای از دانش و تجربه محلی داشته و نشاندهنده سازگاریهای محلی با آب و هوا، با استفاده از استراتژیهای غیرفعال برای عایق حرارتی، تهویه طبیعی و سایهزدن هستند. با ترکیب این تکنیکها، ساختمانها میتوانند هم از نظر زیباییشناختی و هم از نظر فرهنگی بهتر با محیط اطراف خود ادغام شوند. علاوه بر اهمیت تاریخی، مواد محلی با ردپای کربن کمتری نیز همراه هستند، زیرا ملزومات حمل و نقل کمتری دارند و اقتصاد محلی با ایجاد تقاضا برای امکانات تولید محلی تقویت میشود. حفظ آشنایی با فرهنگ و تداوم فرهنگی و القای حس اصالت همه با استفاده از تکنیکهای خاص محل بنا ممکن می شود، در حالی که روشهای جدید به کارگیری آنها امکان نوآوریها و طراحیهای جذاب را فراهم میکند.
در نظر گرفتن بافت، مقیاس و هندسه
مواد، بافتها، سایههای متمایز و سه بعدی بودن پاسخهای حسی را برمیانگیخته و به طراحی حجمی جذابیت بیشتری میبخشند. هندسه ساختمان نیز می تواند آن را با مقیاسهای مختلف ادراک تطبیق دهد. مثلا اگر از خیابان به بنای نگاه شود، رواقها و طرههای آن بنا می توانند حجم را شکسته تا مقیاس مناسبی ایجاد کنند. رنگ، نور و سایهها نیز میتوانند به کیفیت ساختمان کمک کنند که فراتر از عملکردآن، عابران را تشویق کنند تا سرعت خود را کاهش داده و با محیط اطراف ارتباط عاطفی و معنایی پیدا کنند.
دیوید چیپرفیلد یکی از معمارانی است که اهمیت بافت و مصالح را به خوبی نشان داده است. او از طریق طرحهای خود از تمایز، تمیزی و نظم استفاده میکند تا بافتهای منحصربهفرد مواد به کار رفته را برجسته کند، که شامل روی تیتانیوم خاکستری، شیشه اوپالین شفاف، سنگ مرمر تراورتن محلی و پانلهای شیشهای با روشهای مختلف میشود. برای افزودن عمق و بافت، تعادلی میان مواد سبک و سنگین ایجاد میشود. عناصر سازهای مانند ستونها یا شبکه سقفهای قفسهای نیز برای افزودن بافت و ریتم به کار میروند و در نتیجه به جو فضاها کمک میکنند و در عین حال نقش عملکردی خود را نیز حفظ میکنند.
با استفاده از این راهبردها در کنار هم میتوان معماری را با شرایط خاص محل، تاریخ و فرهنگ منطبق و ارتباط عاطفی بین مردم و محیط اطرافشان ایجاد کرد. در ضمن، با استفاده و تطبیق آنچه که قبلاً در محل وجود دارد، ساختمانها به یادماندنی تر و معنادار می شوند. مواد محلی امکان نوآوری را فراهم کرده و در عین حال ساختارها را در بافت طبیعی و فرهنگی خود ریشه میدهند، در حالی که تاثیر متقابل مواد، نورها و سایه ها بدون کاهش عملکرد، به این مزیت ها میافزایند.
__________________________
منبع:
نظرات