شهریار تبریز/رضا عالشزاده: توسعه شهری با دوگانگی و تضاد بین استراتژیهای برنامهریزی بالا به پایین که توسط نهادهای بانفوذ و نهادهای حاکمیتی به پیش برده میشود و ابتکارات پایین به بالا که توسط جوامع محلی و مردم هدایت میشود همراه است. این تاثیر متقابل شهرها را شکل میدهد و بر جنبههایی از زیرساختها و فضاهای عمومی گرفته تا مدلهای مسکن و هویت شهری تاثیر میگذارد.
عناصر محوری شهرسازی در سراسر جهان را مسکن، زیرساخت ها، امکانات مراقبتهای بهداشتی و آموزشی، و فضای اوقات فراغت تشکیل میدهند. در این ارتباط، زمانی یک رویکرد بالا به پایین بر حوزه طراحی و برنامهریزی شهری تسلط داشت. هر چند امروزه واضح است که یک الگوی هژمونیک را نمی توان به سادگی در زمینه های گوناگون تکرار کرد. در قلمرو شهری جهانی شده، تاثیر بخش خصوصی در شکلدهی شهرها در کنار ارگانهای دولتی محسوس است.
برنامهریزی شهری بالا به پایین اغلب با شخصیتهای با نفوذ و نهادهای حاکم مرتبط است که اختیار شکلدهی مسیر یک شهر را دارند. در طول تاریخ، نمونههایی از چشماندازهای بزرگ شهری توسط افراد قدرتمند زنده شد که بازسازی پاریس توسط هاوسمن نمونهای از روش شهرسازی رهبری شده توسط یک مسئول حکومتی است. این رویکرد می تواند کارایی، نوسازی و انسجام را در فضاهای شهری به ارمغان بیاورد. با این حال، آنها نمی توانند جوهر محلهها و نیازهای ظریف آنها را درک کنند.
رویکرد پایین به بالا
در مقابل، رویکردهای پایین به بالا تاز طریق توانمندسازی جامعه و ابتکارات مردمی هدایت میشوند. جوامع با توجه به پویایی منحصر به فرد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود، در قلب این روش قرار می گیرند. طرفداری جین جاکوبز از شهرهای «ارگانیک، خودانگیخته و نامرتب» جوهر فلسفه پایین به بالا را در بر میگیرد. رویکرد پایین به بالا به شهروندان اجازه میدهد تا مسئولیت شرایط محیطی خود را بر عهده بگیرند و حس مالکیت و هویت قوی در محله ها را تقویت کنند. علیرغم تاکتیکهای شهروند محور، این رویکرد اغلب میتواند منجر به توسعه پراکنده، زیرساختهای ناکافی و چالشهایی در هنگام تسهیل پروژههای بزرگ شود.
یک رویکرد همافزایانه
همکاری بین برنامهریزی بالا به پایین و طرحهای پایین به بالا میتواند نتایج امیدوارکنندهای بهویژه در زمینه ایجاد فضای عمومی و نوسازی شهری به همراه داشته باشد. برای مثال، برنامه پلازای شهر نیویورک، نشان می دهد که چگونه نهادهای دولتی میتوانند با گروههای اجتماعی برای بازپسگیری خیابان ها برای استفاده عمومی همکاری کنند. به طور مشابه، مسابقه ساخت مکانهای لندن نشان میدهد که چگونه مشارکت مردمی میتواند فضاهای عمومی موجود را بهبود بخشد و طراحان جوان را در فرآیند برنامهریزی مشارکت دهد.
برنامهریزی توسعه شهری در مکزیک در ابتدا با رویکردهای دولتی، از بالا به پایین با حداقل مشارکت عمومی مشخص میشد. اما در دهههای گذشته، رویکرد برنامهریزی شهری از روشی متمرکز و علمی به رویکرد مشارکتیتر تغییر کرده است. شیوههای کنونی به یک مدل ارتباطیتر، با تاکید بر دیدگاههای پایین به بالا و مشارکت ذینفعان تبدیل شدهاند.
مشارکت بین ارگانهای دولتی و گروههای اجتماعی فراتر از فضاهای عمومی به مدلهای مسکن جایگزین هم گسترش مییابد. در واقع پشتیبانی از بالا به پایین میتواند گسترش راهحلهای نوآورانه مسکن را امکانپذیر کند. این مدلها با در دسترس قرار دادن سایتهای کوچک برای توسعهدهندگان کوچک، انجمنهای مسکن و گروههای خودساز، به مسکن مقرونبهصرفه کمک میکنند و در عین حال حس اجتماعی و سفارشیسازی را تقویت میکنند.
چالشهای پیچیده شهری نیازمند راهحلهای چندوجهی است. برنامه ریزی از بالا به پایین برای ایجاد چشم انداز بزرگ یک شهر بسیار ضروری است. استراتژی های پایین به بالا کمک می کند تا تضمین شود که چشم انداز بزرگ با نیازها و خواسته های شهروندان همسو میشود. ترکیب این رویکردها میتواند به پرورش بافت شهری ظریفتر کمک کند - بافتی که به شخصیت محلی احترام میگذارد، برابری را امکانپذیر میکند و با مسائلی مانند تغییرات آب و هوایی و یکپارچگی اجتماعی مبارزه میکند.
به طورکلی، برنامهریزی بالا به پایین و پایین به بالا در کنار هم امکان ایجاد چارچوب های شهری انعطاف پذیر را فراهم میکند که در زمینه های مختلف قابل تنظیم هستند. ترکیب نقاط قوت هر دو استراتژی در ساخت شهرهای فراگیر و تاب آور بسیار موثر خواهد بود.
____________________
منبع:
https://www.archdaily.com/1005567/top-down-and-bottom-up-urban-planning-a-synergetic-approach
نظرات