شهریار تبریز/رضا عالشزاده: در طول تاریخ بشر، شهرها در بیشتر اوقات به طور تصادفی رشد میکردند. در این شهرها، ایمن کردن یک مکان مناسب معمولاً جدی تلقی نمیشد و تنها جایی قابل دفاع، روی تپه یا جزیره، و یا شاید جایی با منابع فراوان به عنوان محلهای مناسب شهرسازی انتخاب میشدند، هر چند بعدها تغییرات زیادی مشاهده شد. شهرها به عنوان پاسخی به نیازهای در حال تغییر شهروندان ساخته و بازسازی شدند، و در بیشتر موارد، شهر «جدید» بر روی «قدیمی» قرار گرفت.
تا دهه دوم قرن بیستم، شهرها قبل از آن که برنامهریزی شهری عمدی وارد عمل شود تا حد زیادی تکامل یافته بودند. یکی از نقاط عطف کلیدی، اجرای قوانین منطقهبندی شهر نیویورک در سال ۱۹۱۶ بود. این مقررات منطقهبندی شهر را به مناطق کاربری خاص، مناطق مسکونی، تجاری و صنعتی تقسیم کرد. همچنین محدودیتهای شدیدی را بر ارتفاعات و تراکم ساختمانها اعمال کرد که نشاندهنده انحراف از رشد ارگانیک شهرها بود، زیرا ایده کنترل و هدایت عمدی توسعه شهری را معرفی کرد.
ناگهان در قرن بیستویکم شهرها به شدت ارتقا یافتند. اکنون پیشرفتهای فناوری، علم جدید و دادههای دقیق به پیمانکاران و معماران این امکان را میدهد تا هوشمندانهتر کار کنند و سازههای بزرگتر و با کاربردهای مختلف را بسازند که میلیونها نفر را در خود جای دهد.
اما داستان به این زیبایی که به نظر میرسد نیست. امروزه، شهرهای سراسر جهان بیش از ۷۰ درصد از انتشار CO۲ جهانی را تشکیل می دهند که سیستم های صنعتی و موتوری به لطف استفاده از انرژیهای تجدیدناپذیر مقصر اصلی آن هستند.
اسپیس ۱۰، یک آزمایشگاه تحقیقاتی و طراحی با محوریت مردم میگوید: «شهرها قلب مشکل هستند و بنابراین در قلب راهحل نیز قرار دارند. یک شهر ایده آل باید دارای ویژگی هایی مانند تدبیر، دسترسی، فضاهای مشترک، ایمنی و مطلوبیت باشد. با استفاده از این اصول به عنوان پایه، کلانشهرهای آینده سبزتر، سالم تر، پایدارتر و فراگیرتر خواهند شد. علاوه بر این، اعتقاد بر این است که ترکیب این پنج ارزش راهنما شهری را ایجاد می کند که انعطاف پذیرتر و از نظر اقتصادی مولدتر باشد. "
یک شهر باتدبیر
مفهوم شهر مدبر احتمالاً یکی از محبوبترین مفاهیم در میان معماران و برنامهریزان است که به مراکز شهری اطلاق میشود که در مدیریت منابع خود برای رفع نیازهای ساکنان کارآمد، نوآور و استراتژیک هستند و در نهایت ضایعات و اثرات زیستمحیطی را به حداقل می رساند. دستیابی به این شهر با اینکه ساده به نظر میرسد اما با توجه به محدودیتهای بودجه، زیرساختهای موجود، چالشهای بوروکراتیک و موارد دیگر، به امر مشکلی تبدیل میشود.
در این ارتباط، شهرها برای برنده شدن باید عوامل «سخت» املاک و زیرساختها را با عوامل «نرم» ناملموس فرهنگ و سرمایه اجتماعی همراه کنند. در حین ایجاد استراتژیهایی برای بازآفرینی محیطهای شهری، مردم باید در خط مقدم ایجاد تعادل و ادغام استراتژیهای متعدد، اتخاذ عوامل «نرم» و «سخت» که به نفع کل جامعه است، قرار گیرند. دال اورسو افزود: این رویکرد پیچیده است و نیازمند دیدگاهی جامع است که توسط منابع چند رشتهای پشتیبانی میشود.
یک شهر فراگیر
اغلب اوقات، اتومبیل های پرنده، آسمانخراشهای بلند، نمایشگرهای هولوگرافیک، و شهروندانی که بیش از حد به هم متصل هستند، مواردی هستند که هنگام تصور شهری از آینده به ذهن متبادر میشوند. اما یک کلانشهر آیندهنگر بدون ظرفیت سازگاری با افراد در هر سنی، توانایی، ثبات مالی و قومیت طبیعتا با مشکل روبرو خواهد شد.
یک شهر در دسترس، دسترسی عادلانه و برابر به طیف وسیعی از امکانات شهری، از جمله اشتغال، مراقبتهای بهداشتی، آموزش، فعالیتهای فرهنگی، فرصتهای تجاری، گزینههای تفریحی، میراث تاریخی، امکانات ورزشی و فضاهای طبیعی را برای همه شهروندان تضمین میکند. مهمتر از همه، یک شهر واقعاً در دسترس، مسکن مقرون به صرفه و فرصتهایی را برای مالکیت خانه تضمین میکند و فعالانه مشارکت و توانمندسازی جامعه را تقویت میکند.
شهری دارای روحیه مشارکت اجتماعی بالا
یک شهر مشترک یک شهر ایده آل است و یک شهر ایده آل شهری است که ساکنان و خانواده ها را جذب کند تا آن را به خانه خود پندارند. این مفهومی است که فرهنگ را در مرکز قرار می دهد، و اگرچه اکثر شهرها با موفقیت این ویژگی را تطبیق داده اند - رم، اوزاکا، بارسلونا، شانگهای - اخیرا تنها تعداد انگشت شماری اهمیت گنجاندن فرهنگ را در طراحی و ساخت شهرها تصدیق کرده اند.
در شهرهایی که دارای مشارکت اجتماعی بالا هستند، شهروندان در بیشتر تصمصم گیرهای کلان و خرد شهری نقش ایفا میکنند، و مدیریت شهری را به عنوان ارگان صاحب اختیاری که اجازه انجام هر کاری را دارد تلقی نمیکنند. آنها در امر زیباسازی شهر نقش برجستهای دارند و به تبع همین نقش آفرینی، روحیه دلبستگی به شهر و هویت محلی ارتقا مییابد که همگی در نهایت منجر به ارتقاء روحیه شادی اجتماعی میشود.
شهرهای پایدار اختیاری نیستند، بلکه ضروری هستند
تکامل شهرها در طول تاریخ بشر شاهد تغییر از رشد ارگانیک و طبیعی به برنامهریزی آگاهانه بوده است. در میان ایدهآلهای مختلف، شهرهای مدبر بهویژه دنبال میشوند، زیرا آنها مدیریت کارآمد منابع و پایداری را در اولویت قرار میدهند. با این حال، دستیابی به شهرهای با تدبیر کار ساده ای نیست و با نگاه به آینده، موفقیت ساخت شهرهای ایدهآل در همکاری کارشناسان، ارگان های دولتی و جوامع نهفته است.
با استقبال از تدبیر، دسترسی و رویکرد مردم محور، می توان شهرهایی را ایجاد کرد که نه تنها از نظر فناوری پیشرفته هستند، بلکه زندگی ساکنان خود را نیز غنی میکنند و راه را برای آینده شهری روشن تر و پایدارتر هموار می کنند.
____________________________
منبع:
نظرات