به گزارش شهریار به نقل از خبرگزاری فارس: در روزهایی که تبریز، همچون بسیاری از شهرهای دیگر، غرق در مهر و همدلی است، قصهای رنگارنگ و شنیدنی در دل یکی از مدارس این شهر رقم خورد. قصهای که قهرمانانش کودکانی با دلهایی به وسعت دریا بودند.
همهچیز از یک ایده ساده اما عمیق آغاز شد؛ ایدهای که از دل مهربانی جوانه زد. دانشآموزان یک مدرسه تصمیم گرفتند با دستان کوچکشان، تغییری بزرگ در زندگی دیگران ایجاد کنند. اما نه با پولهای پدران و مادرانشان، نه با کمکهای مستقیم، بلکه با عشق و هنری که در قلبهایشان موج میزد.
خبر خیلی ساده اما جالب و سرشار از عشق و هنر بود ۲ هزار بسته معیشتی توسط دانشآموزان مدرسه غیردولتی ابتدایی بهشت شیوا (دخترانه و پسرانه) در تبریز با فروختن نقاشی به پدران و مادران تهیه شده بود.
وقتی رنگها به زبان مهربانی سخن میگویند
بچهها با هیجان، قلمها و رنگهایشان را برداشتند و شروع به خلق تصاویری کردند که هر کدام داستانی از عشق و همدلی داشت. نقاشیهایی که نهتنها حاصل تخیل و خلاقیت آنها بود، بلکه حامل پیامی بزرگ برای دنیا بودند: مهربانی مرز ندارد.
جالب اینجاست که این نقاشیها برای یک نمایشگاه رسمی یا یک مسابقه بزرگ کشیده نشدند. آنها هیچ چشمداشتی نداشتند، هیچکس به دنبال مدال و جایزه نبود. بلکه این بار، هدف چیزی فراتر از رقابت و افتخار شخصی بود. هر کدام از این آثار هنری، پلی شد میان دلهای کوچک اما پرمحبت کودکان و دلهای چشمانتظار خانوادههای نیازمند.
معاملهای متفاوت؛ خریدی که با عشق انجام شد
بچهها نقاشیهایشان را به پدران و مادران خود فروختند. قیمتی که برای این آثار گذاشته شد، نه بر اساس متریال مصرفشده بود و نه بر اساس تکنیکهای هنری؛ بلکه ارزش آنها به اندازه عشقی بود که پشت هر تصویر نهفته بود. والدین با خوشحالی و افتخار، آثار فرزندانشان را خریداری کردند و پولی که از این راه جمع شد، به یک هدف مقدس اختصاص یافت: تهیه بستههای معیشتی برای خانوادههای کمبضاعت.
دو هزار بسته، دو هزار لبخند
حاصل این حرکت زیبا، جمعآوری مبلغی شد که توانست ۲ هزار بسته معیشتی را برای خانوادههای نیازمند فراهم کند. بستههایی که نهتنها شامل مواد غذایی بودند، بلکه حاوی پیامی از امید، مهربانی و انسانیت نیز بودند. شاید برای بسیاری از ما، یک بسته مواد غذایی چیزی عادی باشد، اما برای کسی که در تنگنا قرار دارد، میتواند نوری باشد که در تاریکی روزهای سخت میدرخشد.
درسی از جنس زندگی؛ مهربانی را باید آموخت
این اقدام، چیزی فراتر از یک کار خیرخواهانه ساده بود. در حقیقت، دانشآموزان در کنار یادگیری دروس مدرسه، درس مهمتری را آموختند؛ درسی که نه در کتابها یافت میشود و نه در امتحانات سنجیده میشود.
آنها یاد گرفتند که کمک کردن تنها وظیفه بزرگترها نیست. آموختند که هر دست کوچکی میتواند گرهای را باز کند و هر دل پرمحبتی میتواند تغییری در زندگی دیگران ایجاد کند. این تجربه، آنها را به انسانهایی مسئولیتپذیر، مهربان و دلسوز تبدیل کرد؛ ویژگیهایی که بیش از هر مدرک تحصیلی، برای ساختن آیندهای روشنتر ضروری است.
کودکان، معلمان مهربانی
داستان این دانشآموزان تبریزی، تنها یک روایت ساده از نیکوکاری نبود. بلکه پیامی عمیق به تمام جامعه مخابره کرد: مهربانی سن و سال نمیشناسد، دل بزرگ میخواهد. وقتی کودکان ما از همان سنین پایین بیاموزند که چگونه دل بسوزانند، چگونه دست دیگران را بگیرند و چگونه برای دنیا تاثیرگذار باشند، آنگاه میتوانیم امید داشته باشیم که فردایی بهتر در انتظارمان است.
شاید این بچهها، خودشان هنوز به بزرگی کاری که کردهاند پی نبرده باشند، اما بدون شک لبخندهایی که روی لبهای خانوادههای نیازمند نشاندند، تا سالها در دلشان خواهد ماند.
دنیا جای زیباتری میشود، وقتی مهربانی را با رنگها و قلمها به تصویر بکشیم.
نظرات