ایثار یک کاندیدای شورای شهر / مشهدی محمد خانه دار شد
یکی از کاندیداهای شورای شهر تهران تمام هزینه تبلیغات خود را برای خرید خانه برای جانبازی که در خانه ای ویرانه زندگی می کرد هدیه کرد.
به گزارش بنانیوز (BanaNews.ir) در یکی از خیابانهای شلوغ شهر تهران و در محله پامنار در کوچه پس کوچه های فرسوده پایتخت در خانه ای که قدمت آن به یکصد سال می رسد پیرمردی زندگی می کند که می گویند جانباز دوران انقلاب است. نامش محمود مشهدی محمد است. نمی دانم شماره همراه خبرنگار مهر را چگونه به دست آورده بود ولی در نخستین تماس برایم از دلتنگی و تنهایی اش سخن گفت. بعد قرار گذاشتیم با هم گفتگو کنیم. پیرمرد ۶۱ ساله با دیدن ما خوشحال شد. از قبل گفته بودم قرار است به رسم احترام میهمان شما باشیم برای همین برای ما در اتاق ۶ متری اش سور و ساتی به پا کرد. از دوغ گرفته تا نوشابه تگری و میوه و کلی تنقلات به قول معروف پذیرایی اش حرف نداشت.
با گلوله ژ۳ مجروح شدم
مشهدی محمد از دوران انقلاب و مابرزاتش می گفت و گاهی هم می گریست. می گفت: ۵ آبان سال ۵۷ بود که با یکی از دوستانم به قم رفتم. معمولا می رفتیم قم و اعلامیه های امامخمینی(ره) را به تهران می آوردیم. البته حمله و درگیری بسیار بود و من هم در تظاهرات ها شرکت داشتم. آن روز پس از توزیع اعلامیه ها در صف تظاهر کنندگان قرار گرفتم که ناگهان تیراندازی ها شروع شد و من با تیر اسلحه ژ۳ که می دانید چه بلایی سر آدم در می آورد از ناحیه پا مجروح شدم.
مشهدی محمد از داستان بستری شدنش در بیمارستان و کوتاه شدن پایش و خانه نشینی اش گفت. گاهی آه می کشید و زیر لب یا حسین می گفت. این جانباز انقلاب وقتی از سوی بنیاد شهید وام می گیرد و خانه ای می خرد به پاس قدردانی از همسر، خانه را به نام همسرش می کند ولی همسرش او را ترک کرده و مشهدی محمد تنها زندگی کردن را در خانه ای ۶ متری و اجاره ای را انتخاب می کند.
۶۰۰ هزار تومان حقوق می گیرم/ ۲۰۰ هزار تومان کرایه خانه
این جانباز که درصد جانبازی اش قبلا ۶۰ درصد بوده و امروز ۳۵ درصد شده است بابت اجاره بهای اتاق ۶ متری اش که نه گاز دارد و نه آب ماهانه ۲۰۰ هزار تومان به اوقاف اجاره می دهد. حقوق دریافتی مشهدی محمد از بنیاد شهید ۶۰۰ هزار تومان است که غیر از اجاره خانه باید ۲۰۰ هزار تومان هم کمک خرج مادر پیرش را دهد و می گوید: من هر چه دارم از مادر است. حتی هدیه ناقابل ما را به مادرش هدیه کرد.
وقتی که دستان امام را بوسیم
روی دیواراتاق مشهدی محمد تصویر قدیمی از حضرت امام خمینی (ره) وجود دارد که مردی در مقابلش گریه می کند. داستان تصویر را سوال کردم و در پاسخ گفت: این من هستم که دستان امام را بوسیدم. می گوید: برای دیدن امام رفته بودم بهشت زهرا، روی ویلچر نشسته بودم، چشمهایم را بستم و از ته دل آرزو کردم بتوانم کلامی با امام صحبت کنم ناگهان ویلچرم را سردست مردم دیدم، مرا بلند کردند توانستم دستان امام را بگیرم و جملاتی را از امام هدیه بگیرم، آنقدر هیجان زده شده بودم و سرو صدا زیاد بود که نشنیدم ایشان چه میگویند.
تمام دغدغه مشهدی محمد خانه بود و اینکه سرپناه درستی ندارد. سرمای زمستان و گرمای تابستان امانش را بریده است. و درخواست داشت تا خانه ای کوچک داشته باشد.
لبخند عشق بر لبان جانباز بادیه نشین
بر اساس این گزارش در هیاهوی تبلیغات میدانی کاندیدای یازدهمین دوره ریاست جمهوری و شورای شهر و روستا و در آستانه روزجانباز، یکی از کاندیدای شورای شهر تهران که نخواست نامش رسانه ای شود تمامی هزینه تبلیغات خود را جهت تهیه منزل به جانباز مشهدی محمد تقدیم کرد.
این کاندیدای شورای شهر تهران پس از انتشار خبر وضعیت نامطلوب جانباز مشهدی محمد کلید یک دستگاه آپارتمان را با لوازم مورد نیاز زندگی در اختیار این جانباز قرار داد.
جانباز مشهدی محمد پس از دریافت کلید خانه با چشمانی پر از اشک در حق این کاندیدای شورای شهر و خانواده اش، خبرگزاری مهر و هیئت خانواده شهدا و ایثارگران دعای خیر کرد.
گزارش از سید هادی کسایی زاده
نظرات