هشدار یک پژوهشگر آبخیزداری: فاجعهای بزرگتر از خشکی دریاچهها در زیر زمین در حال وقوع است
به عقیده یک پژوهشگر مرتع و آبخیزداری در حالی که بحران دریاچه ارومیه تنها با ۳۰ سانتیمتر افت سطح آبهای زیرزمینی همراه است، اوضاع در دهها دشت واقع در نواحی مرکزی کشور که سالانه با دو تا سه متر کاهش سطح آب مواجهند به مراتب فاجعهبارتر است.
به گزارش بنانیوز (BanaNews.ir) محمد درویش که با موضوع بحران ریزگردها در نشست راهکارهای مقابله با آلودگی هوا و بحران زلزله در همایش ویژه چهارمین روز هفته ترویج علم سخن میگفت با اشاره به بحران فزاینده افت سطح آبهای زیرزمینی کشور در اثر اجرای طرح های انتقال آب و سدسازیهای بیرویه، حفر غیراصولی چاههای متعدد و توسعه طرح های کشاورزی در نبود مدیریت هماهنگ منابع آبی اظهار داشت: در حال حاضر تنها بخشی از ابعاد فاجعه بار این بحران که خشک شدن دریاچههای ارومیه و بختگان است مورد توجه قرار گرفته در حالی که فاجعهای بزرگتر در زیر زمین جریان دارد.
عضو هیأت علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور در پاسخ به این سوال که خشکسالی به عنوان یک پدیده طبیعی تا چه حد در بروز مشکلات زیست محیطی فعلی از جمله خشک شدن دریاچه ارومیه موثر بوده است، اظهار داشت: خشکسالی، واقعیت تاریخی سرزمین ماست همچنان که پادشاه هخامنشی از خدا می خواهد سرزمین ما را از دروغ و خشکسالی دور بدارد. با این حال ظاهرا کارکرد این خشکسالی در نزد برخی مدیران کاهل ما، توجیه سوء مدیریتهای آنهاست.
وی گفت: در شرایطی که در کنار ۲۴ هزار حلقه چاه مجاز ۳۲ هزار حلقه چاه غیر مجاز حفر میکنیم، وقتی هکتارها تاکستان را به باغهای سیب که مصرف آب آنها پنج برابر است تبدیل میکنیم و وقتی مثلا وسعت اراضی کشاورزی در خراسان جنوبی به امید سود بیشتر با کشت زعفران و عناب سه برابر میشود بیآن که به نسلهای آینده فکر کنیم، آیا میتوانیم همه تقصیرها را گردن خشکسالی بیاندازیم؟
درویش با بیان این که خشکسالی حداکثر ۸ تا ۱۰ درصد در خشک شدن دریاچه ارومیه نقش داشته است اظهار داشت: وقتی خودمان به سرزمین مان رحم نمیکنیم و مدیریت هم این اجازه را میدهد، آیا حق داریم خشکسالی را مقصر قلمداد کنیم؟ وقتی هنوز یک پژوهش مدون در سراسر کشور در زمینه بحران منابع آبی نه از سوی هواشناسی نه سازمان محیط زیست و نه وزارت جهاد کشاورزی انجام نشده و حاضر نیستیم بودجهای را به حمایت از این قبیل پروژهها تخصیص دهیم، در حالی که با وجود همه مشکلات و هشدارها سد جدیدی را با اعتبار ۳۵۰ میلیارد تومان کلنگ میزنیم، چطور میتوانیم از مسئولیت خود در زمینه این مشکلات و بحرانها شانه خالی کنیم؟
این پژوهشگر و فعال محیط زیست در ادامه با اشاره به مطالعات ناسا که حاکی از بروز موج جدید خشکسالی طی سه دهه آینده است، اظهار داشت: در این شرایط منطقیترین کار حرکت به سمت مشاغلی است که درآمد آنها در گروه نزولات آسمانی نیست. به گفته رییس جمهور، وزارت جهاد کشاورزی همین حالا هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان بابت جبران خسارات خشکسالی به کشاورزان بدهکار است حال آن که کشوری مثل امارات با برنامهریزی اصولی بر اساس شرایط خاص آن کشور و بنا کردن اقتصادی که چشمداشتی به آسمان ندارد، خود را از زیانهای ناشی از خشکسالی خلاص کرده است.
نایب رییس انجمن اعضای هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع با تاکید بر ضرورت شناخت علمی و واقعبینانه مزیتهای نسبی کشور از بیتوجهی عمیقی که به این مساله میشود ابراز تاسف کرد و در این زمینه، وضعیت اصفهان را مثال زد که بیتوجه به ظرفیت های گردشگری و شرایط طبیعی این شهر به قطب صنعتی و کشاورزی تبدیل شده و صنایع آلاینده عظیمی مثل فولاد و ذوب آهن در اصفهان احداث شدهاند که ۸۰۰ میلیون مترمکعب از حقآبه زایندهرود را به خود اختصاص دادهاند.
درویش در پایان با بیان این که باید این واقعیت را پذیرفت که مزیت نسبی سرزمین ما در کشاورزی نیست، اظهار داشت: ایران از لحاظ جاذبههای طبیعی در جایگاه پنجم و از لحاظ جذابیت های تاریخی در جایگاه دهم دنیاست و اقتصاد کشور را باید بر اساس اکوتوریسم و گردشگری، کسب و کارهای سبز و تولید انرژیهای نو بنا کرد. این که انتظار داشته باشیم همه غذای مورد نیاز کشور از طریق کشت و کار در داخل تولید شود منطقی نیست همچنان که کشوری مثل ژاپن سالانه ۶۵۰ میلیارد دلار واردات دارد که بخش قابل توجهی از آن مواد غذایی است که با توجه به صادرات ۷۰۰ میلیارد دلاری آن کشور مشکلی برای آنها ایجاد نمیکند.
وی گفت: باید این تفکر غلط را که همه محصولات غذایی مورد نیاز الزاما باید در داخل کشور تولید شوند را اصلاح کنیم و صادرات غیر نفتی را منحصر به این قبیل محصولات ندانیم و با نگاه واقعبینانه به ظرفیتها، شرایط و مزیتهای نسبی کشور برای حفظ پایداری اکولوژیک و حراست از محیط زیست و منابع طبیعی کشور که میراث ما برای آیندگان است برنامهریزی و تلاش کنیم.
نظرات