چهره جذاب، عملکرد بهتر..

چهره جذاب، عملکرد بهتر..

www.BanaNews.irآیا زمان آن فرا رسیده است که دیگر اعضای هیات‌مدیره بر اساس ساختار ظاهری داوطلبان اقدام به انتخاب مدیرعامل کنند؟ شاید این‌گونه باشد. Georgina Peters به نتایج پژوهش انجام گرفته توسط گروهی از استادان مدرسه کسب‌وکار لندن در ارتباط با رابطه موجود بین ویژگی‌های ظاهری و عملکرد سازمانی مدیران اجرایی اشاره می‌کند.
بالاخره زمان مطرح کردن برخی حقایق فرا رسیده است. مزایای برخورداری از ویژگی‌های فیزیکی خاص به خوبی آشکار است. معمول‌ترین ویژگی‌هایی که همواره مزایایی را برای دارندگانش در محل کار به همراه داشته است قد و چهره جذاب و دلنشین است. سال‌ها پژوهشگران به دنبال ارزیابی حقیقت این باور بوده‌اند.
برای مثال بر اساس پژوهش انجام شده در دانشگاه هاروارد، مردانی که قد آنها دست کم حدود ۶ فوت(۱۸۲٫۸۸ سانتی‌متر)است به‌طور متوسط ۵٫۵۲۵ یورو حقوق بیشتری نسبت به سایر همکاران خود دریافت می‌کنند.
نتایج مطالعه‌ای دیگر که در شرکت‌های حاضر در
Fortune 500 انجام پذیرفته است، نشان می‌دهد مدیران اجرایی مرد به‌طور میانگین حدود سه اینج (۶۲/۷ cm) بلندتر از سایرین بوده‌اند. پژوهشی دیگر نشان می‌دهد که کارمندان مرد آمریکایی با قیافه جذاب به‌طور میانگین در طول سال‌های فعالیت شغلی خود به میزان ۲۳۰۰۰۰ دلار درآمد بیشتری نسبت به همتایان خود دارند. به‌طور کلی مردان جذاب حدود ۹ درصد درآمد بیشتری دارند.
با این حال سوال این است که چنین تمایز‌هایی در ویژگی‌های فردی چه تاثیری در عملکرد سازمانی دارند؟ درحالی‌که به نظر می‌رسد چنین ویژگی‌هایی عاملی برای ارتقای تصویر شخصی افراد است و موفقیت مدیریتی، اغلب با ویژگی‌های روانی در ارتباط است، اما تاکنون هیچ پژوهشی قادر به اثبات تاثیرگذاری برخی ویژگی‌های فیزیکی افراد بر عملکرد سازمانی نبوده است. البته یکی از ویژگی‌هایی که مطالعات بسیار بر روی آن انجام شده است ساختار چهره است. ثابت شده است که ساختار چهره از جمله ویژگی‌های ظاهری تاثیرگذار افراد است.
در مقاله‌ای که در سال ۲۰۱۱ در مجله علوم روان شناسی به چاپ رسید، Margaret E. Ormiston استادیار رفتار سازمانی مدرسه کسب و کار لندن به همراهی همکاران خود با بررسی چهره مدیران عامل به این نتیجه می‌رسد که رابطه معنی‌داری بین عملکرد سازمانی و ساختار چهره افراد وجود دارد. در این مقاله اشاره می‌شود که مدیران عاملی که چهره‌ای گردتر دارند، نسبت به مدیران عامل با چهره‌ای کشیده‌تر، سازمان‌های موفق تری دارند.
در این مطالعه فقط چهره مردان مورد ارزیابی قرار گرفته است .نویسندگان این مقاله با نتایج پژوهش‌های قبلی و ارتباط اجتماعی نامطلوب ساختار چهره آشنا هستند، و در این میان تمایل بسیاری برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ارتباط اجتماعی سودمند با ساختار چهره دارند. آنها وجود همبستگی مثبت بین ساختار چهره مردان و عملکرد رهبری و سازمانی آنان را به عنوان یک فرضیه در نظر می‌گیرند. آنها اشاره می‌کنند که استدلال آنان «بر اساس تحقیقاتی است که نشان می‌دهد، رفتار پرخاشگرانه با هدف تسلط بر افراد دیگر به‌دلیل به دست آوردن منبع سرشار از احساس قدرت همراه است. نتایج این مطالعات نشان داده است که ساختار چهره مردان در واقع ارتباط مثبتی با احساس روانی قدرت دارد.»
به این ترتیب آنان به اهمیت این نکته پی برده‌اند، زیرا «افراد قدرتمند همواره برای مشاهده محیط اطراف خود نگرشی خوش‌بینانه دارند، بنابراین توجه به فرصت‌ها و تمرکز بر تصویری بزرگ به جای جزئیات از جمله ویژگی‌های آنان است. همچنین این گروه از افراد همواره به رفتار‌هایی که سازگاری بیشتری با اهداف دارند تمایل بیشتری دارند؛ بنابراین این گروه از پژوهشگران فرض وجود ارتباط بین ساختار چهره مدیران مرد با عملکرد برتر سازمانی را مطرح می‌کنند.
طی این مطالعه Ormiston و همکارانش به تجزیه و تحلیل کامل عکس‌های مدیران اجرایی شرکت‌هایی بزرگ از جمله جنرال الکتریک، هیولت پاکارد و نایک و ۵۵ شرکت حاضر در Fortune 500 پرداخته‌اند. نویسندگان اشاره می‌کنند که شرکت‌هایی که به عنوان نمونه‌های این پژوهش انتخاب شده‌اند «نماینده‌ای از طیف وسیعی از صنایع، از جمله حوزه تولید کامپیوتر، حمل‌و‌نقل و خرده فروشی هستند که به‌طور متوسط، فروش سالانه ۳۸ میلیارد دلاری داشته و ۱۱۹۶۸۴ کارمند تمام وقت در استخدام خود داشته‌اند.» جهت ارزیابی عملکرد سازمانی از میزان بازگشت دارایی در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ استفاده شده است و البته کنترل‌های آماری عملکرد مالی شرکت‌ها در بین سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۲ نیز انجام شده است.

چهره‌ای دوست داشتنی؟
تجزیه و تحلیل داده‌های جمع‌آوری شده نشان می‌دهد که مدیرانی که دارای ساختار چهره برتر هستند، عملکرد مالی بهتری در سازمان خود دارند. البته آنان دریافته‌اند که ویژگی‌های تیم‌های رهبری و مدیریتی این رابطه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. آنان به‌طور ویژه به این نکته اشاره می‌کنند که «رابطه بین ساختار چهره مدیران و عملکرد سازمان در آن دسته از تیم‌های رهبری که پیچیدگی‌های شناختی کمتری دارند قوی‌تر است.» در صورت بالا بودن میزان پیچیدگی شناختی در تیم‌های رهبری، رهبران قدرتمند فرصت کمتری برای اعمال قدرت دارند. در واقع «پویایی تصمیم‌گیری در چنین تیم‌هایی تاثیر بسیاری بر نتایج سازمانی دارد.»
در تحلیل نتایج این مطالعه این نکته را هم در نظر داشته باشید که پژوهش‌های پیشین نشان داده‌اند که مردانی که ساختار چهره برتر دارند، معمولا پرخاشگر بوده و در تعاملات میان فردی چندان موفق و قابل‌اعتماد نیستند. البته Ormiston و همکارانش بر این باور هستند که پژوهش آنان «نشان می‌دهد که در سطوح اجتماعی، موفقیت سازمانی ممکن است جبرانی برای خطاهای فردی باشد؛ «بنابراین آنان چنین نتیجه می‌گیرند که مدیرانی که ساختار چهره برتر دارند، چهره‌ای دارند که در واقع فقط برای سرمایه‌گذار جذاب و دوست داشتنی است.»

نویسنده: Georgina Peters
مترجم:فریبا ولیزاده
منبع: bsr- دنیای اقتصاد

    نظرات