بنانیوز-هریک از سه گسل اصلی تهران قادرند زلزلهای با بزرگای لااقل ٧ ریشتر پدید آورند. مدلسازیِ این واقعه نشان میدهد که در همان لحظات اولیه بین ۴٠٠ تا ۶۵٠هزار ساختمان ویران میشوند. یعنی تلفاتی بین نیم تا ١,۵میلیون نفر (بسته به ساعت وقوع) و بیش از دوبرابر این عدد، مصدوم. بیشترین خسارات به ساختمانهایِ اطراف گسلها، بافتهای فرسوده و مناطق حاشیه شهر وارد خواهد شد. این فاجعه قرن خواهد بود. بازسازی پایتخت حداقل یکدهه زمان خواهد برد.
مساحت بافت فرسوده در کشور به ۵۴هزار هکتار میرسد. همین مقدار هم بافت حاشیهنشین داریم. با فرض تراکم جمعیت ٣٠٠نفر در هرهکتار، جمعیتِ درمعرض خطر (برای این ١١٠هزار هکتار) قریب به ٣٣میلیون نفر خواهد شد. یعنی ۴٠درصد از جمعیت کشور!
میزان ساختوساز سالانه درکشور حدود ١٠٠هزار مترمربع (یعنی روزانه ٣٠٠ ساختمان) و با هزینهای ٨هزارمیلیارد تومانی است. با این حال به دلایل متعددِ ساختاری و فردی، عمر مفید این سازهها یکهشتم میانگین جهانی است.
بیش از نیمی از ٢٢میلیون ساختمان موجود، از نوع بنایی و بدون اسکلت (و عموما در روستاها) هستند. روستاهایی که البته بیشترین خسارت و تلفات را در زلزلهها داشتهاند. نبودِ مصالح استاندارد به قدر کفایت، ناکارآمدی عوامل سازنده (از کارگر ساده تا مهندس طراح)، معیوببودن چرخه بازرسی و فقدان کارکرد شناسنامه فنی ساختمان، بخشی از دلایل این ضعف اساسی هستند. در خاطرمان هست، زلزله ۶,۶ ریشتری بم در دیماه ٨٢ که بیش از ١٠٠هزار مسکن را ویران و ۴٠هزار قربانی گرفت (۴٠درصد جمعیت شهر!). در زلزله ۶.۴ ریشتری مرداد ٩١ اهر، ۶۵ روستا (یعنی ۵هزار واحد مسکونی) بهطور کامل ویران شدند و ۴١٠ روستا (با٢۴٠٠٠واحد) خسارت عمده دیدند. ٨٠درصد مراکزدرمانی در این شهر آسیب دیدند و بیمارستان تازهتأسیس امام حسین هریس از مدار سرویسدهی خارج شد. به صورت مشابه، طی زمینلرزه ۵.٧ ریشتری اردیبهشتماه سالجاری در خراسانشمالی، ٢۴٠٠ واحد مسکونی در ٧٠ روستا غیرقابل سکونت شدند. در فلات ایران بهطور میانگین در هرسال شاهد یک زلزله ۶ ریشتری هستیم و در هر ١٠سال، یک زلزله ٧ ریشتری و یک ریشتر بالاتر یعنی ٣٢برابر انرژیِ بیشتر.
تکرارِ این نتایج (فارغ از روش مدیریت اینگونه بحرانها که نیازمند بازنگری اساسی است) و مشابهتِ خساراتِ وارده، نشاندهنده بیماریِ مزمن و همهگیری است که ریشه ساختوساز را در کشور ما هدف گرفته است. ضمن آنکه باید توجه کنیم این میزان خسارت و تلفات، در مناطقی با تراکم جمعیت متوسط (و رو به پایین) رخ دادهاند و نه در کلانشهرهایی مانند تهران، تبریز یا شیراز. طی ١٠ماهی که از سالجاری میلادی میگذرد، ٨ زلزله با بزرگای حداقل ۵ ریشتر و حدود ٨٠ زلزله بین ۴ تا ۵ ریشتر در کشور اتفاق افتاده که با توجه به حجم گسترده بافتهایِ در معرض خطر، حتی این بزرگا از زلزله نیز میتواند سبب آسیب شود.
اما فارغ از سازههای عمومی، فاجعه آنجاست که ساختمانهایی با درجه اهمیت بالا (مانند بیمارستان، آتشنشانی، مدرسه یا مرکز فرماندهی بحران) در اثر زلزله کارایی خود را از دست بدهند. مدلهای علمی از بلااستفادهشدن ۴٢درصد مراکزدرمانی تهران در اثر یک زلزله ۵ ریشتری خبر میدهد. بیمارستانهایی که میانگین عمر مفید آنها ٢٧سال است. در پازل عوامل موثر بر کیفیت ساختوساز، آزمایشگاههای کنترل کیفی نیز نقش بسزایی بازی میکنند. طی سالهای اخیر و با افزایش فارغالتحصیلان رشتههای عمران در بازار کار، دولت تصمیم گرفت تا سازوکار صدور مجوز تأسیس این آزمایشگاهها را به نحوی تغییر دهد تا امکان اشتغال این گروه را اندکی افزایش دهد. با آسیبشناسیِ نتایجِ این تصمیم، میتوان اذعان کرد که این رویکرد؛ خود؛ به پاشنه آشیل کیفیتسنجی بدل شده است. نبود نظارت کافی بر عملکرد این مجموعههای خصوصی، کمبود تکنیسین فنی کارآزموده و اولویت سود بر محتوای فنیِ کار، حل این معادله را سختتر کرده است. در نقطهای دیگر اما آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک، تنها دستگاه دولتی در بخش کیفیتسنجی پروژههای عمرانی کشور است که با داشتن امکانات، پرسنل مناسب و سابقهای بیش از ۶دهه فعالیت مستقیم در بزرگترین پروژههای عمرانی کشور (مانند سدسازی و راهسازی) سالهاست که در بلاتکلیفیِ بین خصوصیشدن یا دولتیماندن، انرژی و توان خود را از دست میدهد. این مانند آنست که زمانی دولت بدون تأمین زیرساختهای مناسب، تصمیم به خصوصیسازی موسسه استاندارد بگیرد. قطعا عواقب چنین تصمیمی بیش از فواید آن خواهد بود.
غفلتهایِ مکرر و کمتوجهی به اولویتها، فربهشدنِ «بحران» را در پی دارد. روشهای محاسباتی و رویکردِ فنی ما در ساختمانسازی، پس از زلزله منجیل، دچار دگردیسی شد. هنوز فرصت هست. نگذاریم پله بعدیِ این تکامل، پس از زلزله تهران باشد.
روزنامه شهروند-| افشین خاتمینوری | |کارشناسارشد زلزلهشناسی|
نظرات